کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : سیدهاشم وفایی     نوع شعر : مدح و ولادت     وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن     قالب شعر : غزل    

مدیـنه آیـنـه‌ای غـرق روشنایی داشت            شـب ولادت تو نـور کـبـریایی داشت

زمین ز یمن وجود مطهرت چون عرش            به چـشم اهل ولا، جلـوۀ خدایی داشت


شمـیم روح‌فـزایت دل از محـبّان بُـرد            نسـیم کـوی تو آهـنگ دلـربایی داشت

به آسـمـان هدایت نـهـم سـتـاره دمـیـد            که خلق را ز خدا نور رهنمایی داشت

به پاس آمدنت، باغـبـان گـلـشن قـدس            ز اشک، دسته گل از بهر رونمایی داشت

کـبـوتـر دل یـاران اسـیـر غـم‌هـا بـود            نـسـیـم مـقـدم تو مـژدۀ رهـایـی داشت

تویی جواد و ز جود تو بهره‌ور گردید            ز بذل و جود تو هرکس که آشنایی داشت

همیـشه دست یـدالـلهی تو در همه جا            ز عـقدۀ دل عارف گره‌گـشایی داشت

پـناه بُرد ز امواج خـشم طـوفان، نوح            برآن سفینه که لطف تو ناخدایی داشت

ز بی‌نـیازی خود مـنّت از فلک نکشد            هرآن که بر در تو کاسۀ گدایی داشت

به سایـۀ دگـران کی رود، که این ذرّه            از آفـتـاب تو امـیـد روشـنـایی داشـت

دلـم به مهـر تو پیـوسـته بود از آغـاز            کجا ز خاک قدومت سرِ جدایی داشت

هماره شکرخدا بر لبان او جاری‌ست            از آن زمان که ولای تو را وفایی داشت

: امتیاز

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمد حسین ملکیان نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلین قالب شعر : غزل

جهان را می‌شناسد، لحظۀ غمگین و شادش را           از این رو سخت در آغوش می‌گیرد جوادش را

پسر مثل پدر می‌خندد این یعنی که از حالا           میان این دو قسمت می‌کند دشمن عنادش را


جهان از بعد عیسی اولین‌بار است با حیرت           درون قالب یک طفل می‌یابد مرادش را

چه طفلی؟ طفل معصومی که پیرِ دیر را حتی           هوایی می‌کند از نو بسازد اعـتقادش را

چه ذکری بر زبان دارد؟ چه رازی در بیان دارد؟           که هر عالِم به این معیار می‌سنجد سوادش را

قدم آهسته برمی‌دارد و پیـوسته تا منزل           که راه مستقیم از او بجوید امـتدادش را

به جای کاظمین امسال هم راهی شدم مشهد           نشد تا سرمه چشمم کنم خاک بلادش را

بهشت است این حرم از هر دری وارد شود شاعر           ولی من دوست دارم بیشتر باب‌الجوادش را

: امتیاز

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : سیدرضا موید نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

شمیم عشق می‌رسد دوباره بر مشام ما            نسیم رحمت خدا وزد به خاص و عام ما
مگر بهـشت آرزو گـشوده شد به نام ما            مگر خدای خواسته جهان شود به کام ما


که بهـر دل‌شکـسـتگـان در امید باز شد
هزار قـفـل غـم ببین که بی‌کـلید باز شد

شمس ضحی که می‌دمد ماه ز هر نظاره‌اش            بود طـلـوع این قـمر تجـلّـی دوبـاره‌اش
تا که نـگـاه می‌کـند بر رُخ مـاه‌پـاره‌اش            غرق ستاره می‌شود کـنار گاهـواره‌اش

نـهـم امـام را به‌ بر، امـام هـشـتـم آورد
بـضـعـۀ دوم نــبـی، کــوثــر دوم آورد

خوی و خصال مصطفی، علم و کمال مرتضی            شرم و حیای فاطمه، حُسن و جمال مجتبی
زُهد امام چـارمین، عـزم شهـید کـربلا            حکمت باقرُ الحِکَم، دانش صادقُ الوَرا

کَظم امام کاظم و صبر رضا در او بُوَد
وجود او به ملک جان، کمال آرزو بود

ای به سریر عصمت از بعد رضا قدم زده            به هـشت سالگی خدا امامـتت رقم زده

به قـله‌های مکـرمت، کرامتت علم زده            اساس واقـفـیّه را ظهـور تو به هـم زده

تویی که شد ز نور تو طلوع صاحب الزمان
پُر برکت‌ترین کسی که آمده‌ست در جهان

فروغ بزم قـدسیان، چراغ آسمان تویی            مُـدوّر زمـین تـویی مُـدبّـر زمـان تویی
خدای را امین تویی جهان را امان تویی            تجـسّم یقـین تویی فراتر از گمان تویی

تو وارث پیـمبری شافع روز محـشری
قـسم به کـوثر خدا خیر کـثـیر کـوثـری

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.عبارت « دم زدن » نشانگر شک و عدم اطمینان است و ائمه دم از امامت نزده اند بلکه از جانب خدا بر این مسند منصوب شده اند.

ای به سریر عصمت از بعد رضا قدم زده            به هشت سـالگی دم از امامت اُمَـم زده

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا شکوهی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

جـلـوۀ روی تـو در آیـنـه تـا پـیــدا شـد            عشق، بی‌حُسن تو در خاطره، ناپیدا شد

چون «یدالله» که شد جلوه‌گر از آیۀ عشق            باز در دست خـدا، دست خـدا پـیـدا شد


ای دل خلق به زنجیرِ ضریح تو دخیل!            نورِ چشمانِ تو چون شمسِ ضُحی پیدا شد

مثلِ پروازِ بهار از نفسش گل می‌ریخت            آنکه چون غنچه در آغوش رضا پیدا شد

ذرّه شد همسفر شوق، که در بزم وجود            آفــتـاب رخ تـو در هــمـه‌جـا پـیـدا شـد

در دل، ای روشـنیِ عـاطـفه‌های ابدی!            آنچه گـم بـود، ز انـوار شـمـا پـیـدا شـد

در کـلام دل مـا رایـحـۀ عــشـق نـبــود            عـشـق با نـامِ تـو در دفـتـر ما پـیدا شد

سجده بردیم چو مشرق به سراپردۀ نور            آفـتـابِ رخـت از پـنـجـره تـا پـیـدا شـد

: امتیاز

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : امیر عظیمی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

ای که از دست کریمت خیر و برکت می‌رسد            هر کسی شد سائل جودت به عزّت می‌رسد

تو نـشان دادی که در آل امیرالـمؤمنین            ز امر حق بر کودکانش هم امامت می‌رسد


از «رضا» باید «جوادی» اینچنین یابد ثمر            از قیامت انتظاری جز قیامت می‌رسد؟!

ظرف عقل آدمی از درک جودت عاجز است            بر امامان از تو وقتی که محبّت می‌رسد

من خودم را می‌شـناسم مسـتحق نـقـمتم            از تو اما سمت من هر بار نعمت می‌رسد

من اگر از تو فـقـط دنیا بخـواهم باخـتم            بس که از معنای جودت معنویت می‌رسد

لطف ابراهـیم چـشـمانت به من آموخته            دست بر دامان تو روزی به خُلّت می‌رسد

وای بر دستی که یک دفعه به سمتت رو نزد            بیشتر در روز حسرت، او به حسرت می‌رسد

شاعری بیتی برایت گفت و رفت، اما بر او            از علی موسی‌الرضا صدبار خلعت می‌رسد

زائر مشهـد شدم دیدم که از باب الجواد            بیـشتر از پیش بر زائر عـنایت می‌رسد

یابن سلطان خـراسان! از پر قـنـداقه‌ات            به علی‌اصغر قسم آدم به دولت می‌رسد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل ایراد محتوایی و به جهت انتقال بهتر معنای شعر تغییر داده شد، کلمه ظاهر می تواند نشانگر شک باشد در صورتی که بجای ظاهرا باید کلمه قطعا را گفت.

تو نـشان دادی که در آل امیرالـمؤمنین            ظاهراً بر کودکـانش هم امامت می‌رسد

ضمنا دو بیت پایانی شعر به دلیل اشاره به ولادت حضرت علی اصغر کلا حذف شد موضوع ولادت حضرت علی اصغر در دهم ماه رجب و محاسبه شش ماه تا روز عاشورا صحیح نیست و در هیچ مقتل معتبری هم نیامده است. لازم به ذکر است در تاریخ یعقوبی (۲ / ۲۴۵) و تَسْمِیَةُ مَنْ قُتِلَ مَع الحُسَینِ ( ۱۵۰)  آمده است که آن کودک در همان لحظه به دنیا آمده بود. در تاریخنامه طبری ( ۷۱۰/۴ ) یک ساله، در الطبقات الکبری (۵/ ۱۰۱) سه ساله ذکر شده است، در تاریخ الامم والملوک، اعلام الوری، کشف الغمه، جلاء العیون، الاحتجاج هم کلمه کودکی و در کتب تَذْکِرَةُ الْخَواص، لهوف، مقاتل الطالبیین، ارشاد، الکامل فی‌التّاریخ ،اخبارالطوال، البِِدایَةوالنَّهایة، مَقْتَل خوارزمی، تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ، منتهی الآمال، نفس المهموم و بحارالأنوار کودک خردسال و در مُثیرُالأحْزان، روضة الواعظین  و و زیارت ناحیه مقدّسه امام زمان (عج) کودک شیر خوار نام برده شده است. در هیچ یک از منابع قرن اول تا سیزدهم شش ماهه بودن حضرت علی اصغر نیامده است و برای اولین بار در قرن چهاردهم در کتاب ذخیرة الدارین (۱۴۱) و همچنین مقتل جعلی منسوب به ابی مخنف و بعضی از کتب امروزی اشاره به شش ماهه بودن شده است.

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : رضا قاسمی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : چهارپاره

آسمان از منزلش در آسمان دل کنده است            چادر شب‌رنگِ ماه از روشنی آکنده است
از زمین دارد دوباره نور، می‌بارد به عرش            نور یعنی؛ بر لب خورشید هشتم خنده است


غصه رفته از دلش؛ اوقاتِ شادش آمده            بین آغـوشـش دلـیـلِ «اِن‌یَکـادش» آمده
باب رحمت باز شد بر زائرانِ مشهدش            در مدینه؛ صاحبِ «باب‌الجوادش» آمده

آب و جارو کرده جبرائیل، با پر، جاده را            می‌پـراند بال‌هـایش هر زمین افـتاده را
هدیه‌ای را می‌بَرد تا خانۀ سلطان طوس            می‌بَرد از جانب حق؛ نامِ سلطان‌زاده را

تا بساط سور و سات شادمانی جور شد            خانۀ خورشید، غرقِ نورِ «نورُالنّور» شد
این طرف؛ چشمِ رضا روشن شد از تابیدنش            آن طرف؛ چشمان شور دشمنانش کور شد

عـالـِم آل مـحـمـد عـالـِـمـی آورده اسـت            عالِمی که مکتبِ درسِ خدا پرورده است
پیش او « یحی‌بن‌اکثم »‌ها تـلـمّذ می‌کـنند            عالِمان را علم او طفل دبستان کرده است

من که باشم تا برای مدح او شاعر شوم؟!            مصرعی گفتم که شاعرهاش، را چاکِر شوم
آمدم ایـنجا بیـانـدازم دلـم را در ضـریح            آمـدم تـا صاحـبِ دربـار را زائـر شـوم

از درِ باب‌المرادش هر که داخل می‌شود            با خروشِ چـشمۀ جودش مقابل می‌شود
با ضریحش؛ طبعِ شعرِ هر کسی گل می‌کند            بی‌سوادِ این حرم؛ یکباره دعبل می‌شود

دستِ رقص پرچمش دل می‌سپارد آسمان            پای کوه گـنـبدش سر می‌گـذارد آسـمان
کاظمین از روز روشن نیز نورانی‌تر است            اصلا انگاری سه تا خورشید دارد آسمان

: امتیاز

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : مربع ترکیب

امشب شب عید است همه گل بفشانید            خـود را به در بیت ولایـت بـرسـانـید
از دست رضا عـیدی خود را بستانید            این بیت بخـوانـیـد بخـوانـیـد بخوانـید


انــوار الـهـی بـه فـضـا بـاد مـبــارک
مــیـلاد جـواد‌ بن رضـا بـاد مـبـارک

خورشید در آغـوش سحر باد مبارک            در دست رضا قرص قمر باد مبارک
دیـدار پــسـر بـهـر پـدر بـاد مـبـارک            ای بحر شرف بر تو گهر باد مبارک

الحـق که خـداونـد محـمّـد به علی داد
بر خلـق، ولی داد، ولی داد، ولی داد

عید است و گشودند ز رحمت در دیگر            بر آل عـلـی داده خـدا گـوهـر دیـگـر
بر پا شده از شوق و شعف محشر دیگر            مـیـلاد پـیـمـبر شـده یا حـیـدر دیگـر؟

این عبد خدا سید و مـولای عباد است
والله جواد است جواد است جواد است

در بـزمِ وجـود آمده جـود از کـرم او            عـیـسی شده عیسای مسیـحـا ز دم او
دل‌های خـدایی هـمـه بـیـت‌الـحـرم او            اوصاف هـمه خلق جهان است کـم او

ای جـان هـمـه عـالـم و آدم به فـدایش
زیـبد که ببـیـنـیم و بخـوانـیم رضایش

حرزی که بُد از مادر او چون دُر مکنون            بخشید ز لطف و کرم خویش به مأمون
مأمون شد از این جود و جوانمردی ممنون            اوصاف کمالش ز حساب آمده بیرون

پیداست چو خورشید صفت‌های خدایش
مـا را نرســد تـا کـه بگـوئـیم ثـنـایش

والله قـسـم فـوق مـقـام است مـقـامـش            پیـغـامـبـران یکـسـره خـوانـند امامش
آرام دل و جـان کـلـیـم است کـلامـش            از هشت پـدر، وز سه پسر باد سلامش

این ضامن خَلق این پسر ضامن آهوست
این مظهر حق صدرنشین حرم هوست

ای اهل کرم را عطش چشمۀ جـودت            سـرتـا به قـدم آیـۀ تـطـهـیـر وجـودت
بالید به خود سجده به هنگام سجودت            از ما صـلـوات و ز خـداونـد درودت

ما سائل و آقایی و لطف و کرم از توست
دل را نگشودیم به غیر، این حرم از توست

ای عـلـم تو چون عـلـم خدا نامتـناهی            در مـوسـم طـفـلـیت به توفـیـق الـهـی
دادی خبر از جو و هوا و یم و ماهی            دشمن به کمالات تو داده است گواهی

وقـت سخـنـت آمـده دانـش به تـلاطـم
دریا شده در قطره‌ای از عـلم شما گم

در مُـلـک خـدا مطـلـع‌الانوار شمائـید            دسـت کــرم خـالــق دادار شــمـائـیــد
روشـنـگـر چـشم و دل بـیـدار شمائید            مـا دایـره و نــقـطۀ پـرگـار شـمـائـیـد

والله قـسـم مهـر شمـا آب حیـات است
هرکس به شما دست دهد اهل نجات است

بی‌مهر شما نخل عمل را ثمری نیست            بی‌سوز شما سینۀ ما را شرری نیست
جز کوی شما در همه عالم خبری نیست            جز باب عنایات شما هیچ دری نیست

ما مهـر شمـا را به دو عالـم نفروشیم
یک چشم زدن هم ز شما چشم نپوشیم

پـیـداسـت در آئـیـنـۀ تو روی مـحـمّـد            ریـحـانۀ ریـحـانـه ای و بـوی مـحـمّـد
خـلق تو و خوی و بُـوَد خـوی محـمّد            پـیـداسـت در آئـیـنـۀ تو روی مـحـمّـد

در چـشم رضا روی تو آئـیـنۀ احـمـد
لبخـنـد زد و نـام تو بـگـذاشت محـمّد

من قطره که افتاده به دامان یم توست            هر سو که نهم روی دلم در حرم توست
در حشر همه دار و ندارم کرم توست            هر بیت مرا نفخه‌ای از فیض دم توست

بی‌مهر تو «میثم» دهـنش باز نگردد
هرگـز بـه زبانش سخن آغـاز نگردد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» حتی سایت نخل میثم بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

آرام دل و جـان کـلـیـم است کـلامـش            از هشت پسر، وز سه پسر باد سلامش

پـیـداسـت در آئـیـنـۀ تو روی مـحـمّـد            ریـحـانۀ ریـحـانـه و بـوی تو مـحـمّـد

خـلق تو و خـلق و تو خوی تو محـمّد            پـیـداسـت در آئـیـنـۀ روی تو مـحـمّـد

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمّد خسرونژاد نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

در بغل امشب يكى قرص قمر دارد رضا           بر زبـان شكـر خـداى دادگر دارد رضا

بارگـاه زادۀ مـوسـى چـراغـان می‌شـود           در حريمش جشن ميلاد پسر دارد رضا


اِقتران مهر و مه گرديده امشب، يا مگر           نور چشمانش محمد را به بر دارد رضا

بر امام هشتمين حق كرده فرزندى عطا           زين پسر پيغام تبريك از پدر دارد رضا

آمد آن يكتا دُر عـصمت كه بر ميلاد او           تهنيت از حضرت خيرالبشر دارد رضا

بر عقيمى آن كه بر فرزند موسى طعنه زد           گو بيا امشب ببـين نور بصر دارد رضا

در كنار مهـد او بنـشـسته بيدار و به لب           ذكر خواب از بهر طفلش تا سحر دارد رضا

ذكر خواب از بهر او می‌گويد و گريان بود           من نمى دانم چرا چشمان تر دارد رضا

گاهى از اين موهبت شاد است و گاهى دل غمين           چون كه از پايان كار او خبر دارد رضا

خسرو از مداحى او می‌كند بس افـتخار           گر بدين منصب مدامش مفتخر دارد رضا

: امتیاز

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : قاسم نعمتی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : قصیده

حق سیرتی به صورت انسان رسیده است            آئـیـنـه‌دار جـلـوۀ یـزدان رسـیـده است

از ماورای عـرصۀ جـولان جـبـرئـیل            دیباچه‌ای ز مظهر خوبان رسیده است


وقتی كه پای صحبت عرش است و كبریا            آذین كـنید خانه كه مهمان رسیده است

سرزنـده می‌شود همه گل‌های ارغوان            عشقی لطیف تر ز بهاران رسیده است

از آسمان نمایشِ رحمت چه دیدنی‌ست            الطافِ حق چو بارش باران رسیده است

در مـدحت جـمـالِ سـرا پا خـدائـی‌اش            سر رویِ دست، یوسف كنعان رسیده است

از بسـكه دلـربـاسـت منـاجـات‌های او            از رویِ شوقْ موسیِ عمران رسیده است

ذكـر شـهـادتـیـن به لب‌های كوچـكـش            كودك ولی كمالِ مسلـمان رسیده است

بابُ الـمـرادِ گـل پـسـر ثـامـن الحـجـج            دُردانـۀ امـیـر خـراسـان رسـیـده است

در بـیـن ازدحـام گـدا كـوچـه وا كـنـید            نور دو چشم حضرت سلطان رسیده است

ریحـانۀ بهـشـتی شـمـس الـشـموس شد            خورشید زاده‌ای زِ امامان رسیده است

بـابـا كُـش اسـت نـاز عـلی اكـبـریِ او            تـاج سـر تـمـام جـوانـان رسـیـده است

مولَی الـكـریـم بـنـده نـوازی، گره گشا            دلسوز سائلان و فـقـیران رسیده است

عاشق كُشَ است لحن حـجـاز لـبانِ او            تفسیرِ جامع هـمـهْ قُـرآن رسـیـده است

مسكـینی و اسیر و زمین خورده‌ای بیا            شأنِ نـزول سورۀ انـسـان رسیده است

مجنون كه جایِ خود به تـمنای دیدنش            لیلی به گـیـسوان پـریشان رسیده است

زانو زده به پـیـشِ عـلـومش تمام عـلم            عـلامـۀ هـمـیـشـۀ دوران رسـیده است

تـضمـیـن شیـعـه بـودن ما با ولایـتـش            احـیـا گر مـبـانی ایـمـان رسـیـده است

دستش كه هیچ نام عظیمش گره گشاست            صاحب لوای بخشش و احسان رسیده است

بـا نـام او بـراتِ شـهـادت دهــد رضـا            باب وصالِ جمله شهیدان رسیده است

مُـهـر امـامت است مـیانِ دو شـانـه‌اش            در ظلمت زمان، مَهِ تابان رسیده است

چون مادرش مشخصۀ حق و باطل است            میزانِ بینِ جنّت و نیـران رسیده است

اربـابِ مـا مُــراد چـهــل سـالـۀ رضـا            بـدرالمـنـیـر لـیـلۀ هجران رسیده است

حـاجـت بـیـاوریـد كه بـابـا شـده رضا            كوری چشم جمله حسودان رسیده است

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به جهت سکت شعر در مصرع دوم تغییر داده و اصلاح شد. ضمنا ابیات پایانی این شعر به دلایل ۱ـ مستند نبودن مطالب و تحریفی بودن آنها ۲ـ عدم رعایت شأن امام علیه السلام ۳ـ عدم رعایت قوائد شعری ضعیف تشخیص داده و حذف شد.

مجنون كه جایِ خود به تـمنای دیدنش            لیلی به گـیـسوی پـریشان رسیده است

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفتعلن مفتعلن فاعلن قالب شعر : مثنوی

ای قـمـر شـمـس ولایت جـواد            ای گـهـر بـحـر عـنـایت جـواد

حـجّـت حـق بـاب مـراد هـمـه            نـجل عـلـی دسته گـل فـاطـمه


بر همه خوبان جهان سروری            محـمّـد اسـتّی و عـلی پـروری

چشم رضا از همه سو سوی تو            مـاه رجـب شـیـفـتـۀ روی تــو

روی دل آرای تـو بَـدر رجـب            لــیـلـۀ مـیـلاد تـو قــدر رجـب

جود به خاک درت آرد سجود            بسـتـه به جود تو تـمـام وجـود

صورت تو بـاغ و بهـار رضا            تـویی هـمه دار و نـدار رضـا

حُـسـن تـو مـرآت خـداونـد تـو            بـهـشـت بـابـا گـل لـبـخـنـد تـو

بی‌خـردان طـعـنه دیگـر زدنـد            بر پـدرت تـهـمـت ابـتـر زدنـد

ولادت تـو کـوثـری دگـر بـود            روشـنـی چـشـم و دل پدر بود

نـور شد و نـور شد و نور شد            چشم همه تـیـره دلان کور شد

سـمند عـلـم و مـعـرفت رام تو            گـره گـشـای عـالـمـی نــام تـو

عـطر ریاحین جـنـان خاک تو            روح رضـا در بــدن پـاک تـو

بــاب تـــولاّی تـو بــاب خـــدا            مصـحـف روی تو کـتـاب خدا

عــقـل نـهـالـی ز دبـسـتـان تـو            عـلم گـلـی رسته ز بُـسـتان تو

بـیـن امـامـان ز عـطـای زیـاد            تـویـی مـلـقّـب بـه امـام جــواد

جز تو که حرز مادر خویش را            بـه قــاتـل پــدر نــمـایـد عـطـا

شبی که مأمون سـتمکار مست            بُرد به قتل تو به شمشیر دست

در دل تاریک شب ای جان پاک            کرد تن پاک تو را چاک چاک

صبح که آن بی‌خرد آمد به هوش            گشت سراپا همه سوز و خروش

گـفـت مرا قـتل رضا بس نبود            کشتن نجـل مرتـضی بس نبود

چگونه من در نظر خاص و عام            شهـره شـوم به قـاتـل دو امـام

قاصد مأمون به تحـیّر شـتافت            در بـدن پاک تو زخـمی نیافت

کرد سـراپـا به وجـودت نـظر            دید ز گـل خوب تری خـوبـتر

از رخ مأمون عرق شرم ریخت            زمام اقـتدارش از هم گـسیخت

از پی دیـدار تو بـشـتـافت بـاز            گفت که ای مهر سپهر حجـاز

جسم تو شد به تیغ من چاک چاک            از چه کنون سالمی ای جان پاک

گفت که از دعای زهراست این            معجـز حـرز مـادر ماست این

مـرا خـدای داورم حـفـظ کـرد            به یُمن حرز مادرم حفـظ کرد

شد خجل از کار خود آن رو سیاه            گشت به پیش کرمت عذرخواه

عفو از آن جرم و خطا کردیش            خواست دعا را تو عطا کردیش

جـود خـدائـیت چـه‌هـا می‌کـنـد            پیش خطا لطف و عطا می‌کند

ای به فـدای تو و جودت جواد            جود وجودش ز وجودت جواد

تـو دست جـود خـالـق اکـبـری            جـواد اهـل بـیـت پـیـغـمـبـری

بحـر نـمـی از کرمت یا جـواد            جـود گـدای حـرمـت یـا جـواد

روی تو شمس الشّرف اهلبیت            ای دُر نـاب صـدف اهـلـبـیـت

کـودک نه ساله بُدی کز کـمال            داده ای پاسخ به هزاران سؤال

زاده اکــثـم ز دُر افــشــا نـیـت            گـشـت یکی طفـل دبـسـتـانـیت

مانده ز هر قیل و ز هر قال بود            گـویی از آغـاز کر و لال بود

لکنت نطقـش به لب افتاده بود            گویی طفلی عـقـب افـتـاده بود

از کف مأمون چو رها گشت باز            ماهیکی گرفت و برگـشت باز

تا بـبـرد ره به کـمال تو بـیـش            فشرد ماهی را در دست خویش

گـفت که ای نـور دل بوالحسن            فاش بگو چیست کف دست من

پاسـخ تو دوبـاره اعـجـاز کرد            پـرده ز اسـرار دگـر بـاز کرد

قصّه تـبـخـیـر و هـوا و شکار            گـشت ز دُرج سـخـنت آشکار

حـلـم ز رفـتـار شـمـا حـلم شد            عـلـم ز گـفـتـار شـمـا عـلم شد

مـعـادن حـکـمـت حـق شمائـید            مسـاکـن رحـمـت حـق شمائـید

شـمـا هـمـان ائـمـة الـدّعــائـیـد            مــشـاعــل انــوارةُ الــهــدائـیـد

جـلالـت خـدا نـشـان شـمـاست            آیـۀ تـطـهـیـر به شـأن شماست

کلامتان نور و عمل رحمت است            معجزه و موعظه و حکمت است

ارث نبّـوت رسول از شماست            مجد و کرامت بتول از شماست

طاعـت مـقـبـولـۀ حـق شمائـید            رحـمت مـوصولۀ حق شـمائید

شما امـامـان هـمـگـی جـوادیـد            بـاب نـجـات و قــبـلـۀ مـرادیـد

قرآن یک دم از شما جدا نیست            هر آنکه بی‌شماست با  خدا نیست

«میثم» را بر درتان التجاست            امیـد او به مَن اتـاکُـم نَـجـاست

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» حتی سایت نخل میثم بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

گـفتی از دعای زهـراست این            معجـر حـرز مـادر ماست این

کـودک نه ساله بُدی کز کـمال            دادی پـاسخ به هـزاران سؤال

تا بـبـرد ره به کـمال تو بـیـش            ماهی را فشرد در دست خویش

شـمـا هـمـان ائـمـة الـدّعــائـیـد            مــشـاعــل انـــوار الــهــدائـیـد

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد وزنی و سکت موجود در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

کلامتان نور است و رحمت است            معجزه و موعظه و حکمت است

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : قاسم صرافان نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن قالب شعر : غزل

عاشقـم عاشق نامی، منم و شوق امامی            غرق در سرّ جوادم، چه امامی و چه نامی

دف‌زنان، خواند مدینه: طَلَعَ البَدرُ عَلَینا            سر زد از خانۀ خورشید، عجب ماه تمامی


نُه کبوتر، دل تنگم به حرم کرده روانه            تا به تو، از قم و مشهد برسانند سلامی

شده‌ای پیرِ جهانی به جوانی و شدم من            بندۀ پیـر خرابات و عجب لطف مدامی

آه! اگر نان یتیمی، رسد از خوان کریمی            وای! اگر از تو جوادی، برسد جامه و جامی

با تو، بی‌خود شدن از خویش؛ چه مستی حلالی!            بی‌تو چرخیدن بی‌عشق؛ چه احرام حرامی!

پسر حیدری و خاتم جود است به دستت            شود آزاد، نگاهـت اگر افـتد به غلامی

عالمی دل به رضا بسته، رضا دل به تو داده‌            برده‌ای خسرو شیرین! دل سلطان به کلامی

باب اگر باب جواد است، در آن گوشه مقیمم            بیش از این در همه آفاق، مگر هست مقامی؟

من از آن روز که در بند تو هستم، شدم آزاد            ندهم هر چه رهایی، به چنین حلقۀ دامی

به چه کار آیدم این سر؟ نرسد گر به سرایت            دل تنگم چه کند؟ گر نکند بر تو سلامی

ای محمد! برسد بعد تو، همنام تو بی‌شک            که بر این سلسله نامش بشود حُسن ختامی

نظری کن که دلم را برسانم به طلوعش            که خـروش قـلمم را، برسانم به قـیامی

: امتیاز

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : قصیده

دهم ماه رجب، عیدِ جواد ابن رضاست           عطر ریحانه ز ریحانه در امواج فضاست

به رضا دسته گـلی کرده خداونـد عطا           که گلستان وجود از نفسش روح فزاست


این جواد است، جواد است، جواد است، جواد           که همان بحر وسیع کرم و جود خداست

خـط و خالش همه آیـات خـداوند مجـید           طاق ابروش، همان قبلۀ ارباب دعاست

نـه فقـط نـام محمد که ز سر تـا قـدمش           خلق وخوی و شرف و قدرِ محمد پیداست

روی نادیـده بـه رویش همه لبخند زنید           رونمایش گـل لبخند عروس زهـراست

ذرّه‌ای بوده ز خورشید جمالش خورشید           قطره‌ای خُرد ز دریای عطایش دریاست

کرم از روز ازل سـائل کـوی کـرمش           جود تا شام ابد بر در این خانه گداست

جان مُرده شود از فـیض نگاهش زنده           خاک قبرش بخدا بر دل بیمار، شفاست

کـوثـر حـجـّت هـشـتم که ده مـاه رجب           آفــتـاب رخ او قـلـب رضـا را آراست

نام نـیکـوش محـمـد، لقـب اوست جواد           تــقـیِ مـتـّـقـی و روح بـلـنـد تـقــواست

هـشت دریای ولایت بُوَد اینـش گـوهر           گوهری که سه دُرّ درج شرف را دریاست

همچو قرآن محمد به سر دست علی ست           جان عـالـم بـه فدایش که شبـیه باباست

رخ رضا، حُسن رضا، خلق رضا، خوی رضا           پای تا سر همه مرآت کمالات رضاست

کـاظـمینش حرم امن الهی شب و روز           حرمش کعبـۀ دل، قـبلۀ ارباب دعاست

وسعـت مُلک خـدا دایرۀ رحمت اوست           همه جا ملک خدا، جایی اگر نیست کجاست؟

پور اکثم چو به پیش سخنش گشت ذلیل           مرگ خود را ز خدا زادۀ هارون می‌خواست

در پی مـسـئـلـه‌ای داد هـزاران پـاسـخ           که علومش همه میراث رسول دو سراست

طـفـل نـه سـالـه بـه کل عـلما فـائق شد           این قبا جز بـه قـد آل عـلی نایـد راست

وسعت هفت سپهر است بـه ظلِ علمش           سایۀ او به سر مِهر و مه و ارض و سماست

داد یک دم خـبر از سِرّ ضمیر مأمـون           شاهدم قصۀ آن ماهی و ابر است و هواست

آنـکه فرمود رضا من بـه فـدایت گردم           چه بگویم به ثنایش به خدا فوق ثناست

قـــصـۀ آمــدن و رفــتـن او در عـــالـم           گر بـه تاریخ بـبـیـنـیـد شبـیه زهراست

ای شما شیعـه اثـنی عـشـری فخر کنید           همه گویید جواد ابن رضا رهبر ماست

زان سبب در دو جهان اشرف مخلوقاتید           که تولای علی مکـتب و آئـین شماست

این ولایت که خدا کرده عطایت"میثم"           گر به فردوس کنی روز جزا ناز رواست

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر و پرهیز از غلو بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

جان مرده شود از فـیض نگاهش زنده           خاک زوّار درش بر دل بیمار، شفاست

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : مهدی مقیمی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فعولن فعولن فعولن فعولن قالب شعر : مسدس ترکیب

زِ فـهـمـم فـراتـر جـوادالائــمّـه            هــزاران بـرابـر جـوادالائــمّـه

زِ هر خـوب، بهـتر جوادالائمّه            زِ هر بهـتری، سر، جوادالائمّه


شَــهِ ذرّه پــرور جــوادالائــمّـه            همه دُرّ و گـوهر جـوادالائــمّـه

هـم اول هم آخـر جـوادالائــمّـه

ســلام خــدا بـر جــوادالائــمّـه

خـبـردار سازید هر چه گـدا را            کـه بـایـد بـبـیـنـنـد آقــای مـا را

ببینند در چهره‌اش مصطفی را            جمالِ عـلی‌بن موسی الرضا را

بـبـیـنـنـد اعـجـاز دست خـدا را            ببـیـنـند سیـمای مشکـل گـشا را

بـه دامـانِ مـادر، جـوادالائــمّـه

ســلام خــدا بـر جــوادالائــمّـه

ارادت چه خوب است ابراز گردد            بـبر نام او تا که اعـجـاز گردد

خوشا نوکری‌هایمان ساز گردد            هُویّت به این شکل احراز گردد

به نامش اگـر صبح آغاز گردد            زِ کارم هـزاران گره باز گردد

دعـایـی کـند گـر جـوادالائــمّـه

ســلام خــدا بـر جــوادالائــمّـه

تو آن رنگ و بوی بهاری که مانده             زِ شمس الشموس آن نگاری که مانده

من و سیـنۀ بی‌قراری که مانده            تو و بخششِ بی‌شماری که مانده

به جز نوکری چیست کاری که مانده؟            به قربان این یادگاری که مانده

زِ زهـرا و حیدر، جوادالائـمّـه

ســلام خــدا بـر جــوادالائــمّـه

جز این خانواده به کس دل ندادم            که این خانه بوده است باب المرادم

مـرا مـادرم نــوکـری داد یــادم            بـرای غـلامـیِّ این خـانـه زادم

به فـکـر زیـارت اگـر اوفـتـادم            مقـیّـد به رفـتن زِ باب الجـوادم

شفیع است به محشر جوادالائمّه

ســلام خــدا بـر جــوادالائــمّـه

زِ ماهِ رخـش نـور تابیده می‌شد            طراوت به آفـاق پـاشیده می‌شد

اگر شاخصِ جود سنجیده می‌شد            شهِ کـشور جـود نامـیـده می‌شد

گر از بخشش و جود پُرسیده می‌شد            همه در امامـانِ ما دیـده می‌شد

ولی بـیـشـتـر در جـوادالائــمّـه

ســلام خــدا بـر جــوادالائــمّـه

ازل تا ابـد از خـدایـش سلامش            یَمِ عـلم، می‌بارد از هر کلامش

زِ دست رضا ریخته مِی به جامش            صفاتش هویداست از رویِ نامش

کند ماه سجده به هر صبح و شامش            نگـنجـد فـقـط ذرّه‌ای از مقامش

به هـفـتـاد منـبـر جـوادالائــمّـه

ســلام خــدا بـر جــوادالائــمّـه

دگـر روز آمـد، شبِ تـار رفـته            دگر خواب از چـشم بیدار رفته

دلـم هـر کجـا در پِـیِ یـار رفته            نه یک بار و ده بار، صد بار رفته

جـمـالش گـمـانم به کـرار رفته            و در زُهد و تقواش انگار رفته

به موسی بن جعـفر جوادالائـمّه

ســلام خــدا بـر جــواد الائــمّـه

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

شفـیع است محشر جـوادالائـمّه            ســلام خــدا بـر جــوادالائــمّـه

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : رضا تاجیك نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

آنکه هستی به همه هستی ما داده علیست            ما همه مست ولائـیم که آزاده علیست

سر به هر جاده نهادیم ته جاده علیست            هدف خلقت ما عشق به اولاد علیست


همه شان باب حوائج همه شان باب مراد

همه شان یا که کـریـمند و یا اینکه جواد

آمـدی تـا كـه نـگـاه پـدرت تـر نـشـود            تا كه هر بی‌سر و پا منكر كوثر نشود

تا فـرامـوشِ كسی آیـۀ وانـحـر نـشـود            نسل تو چشمۀ عشق است كه ابتر نشود

پشت در پشت همه مـظهـر اعـطـیـنائـید

همه هـسـتـید عـلـی و هـمگی زهـرائـیـد

آمـدی و نهـمـین بـاب اجـابـت شده‌ای            پسر عـاطفه و عـشق و محـبّت شده‌ای

بین گهوارۀ خود نـور حقـیقـت شده‌ای            در همان كودكیت ركن ولایت شده‌ای

یک نظر کن که فـلک در حرکت می‌آید

از قـدمـهـای تـو عـطـر بـرکـت مـی‌آیـد

آمدی هر طپش دل شده غـرق هیجان            شاه شمشاد قـدان خسرو شیرین دهنان

که به مژگان شکنی قلب همه صف شکنان            تو عیان تر ز عیانی و چه حاجت به بیان

همه گفتند که جان در گرو جـانان است

پسر حضرت سلطان خودش سلطان است

عشق همراه شما تا دم آخر زنده است            ریشۀ دین خدا از كرمت سرزنده است

نهضت سبز كریمانۀ حیدر زنده است            با شما تا به ابد نام پیـمـبر زنـده است

چــقــدر نـام مـحــمـد بـه شـمــا مـی‌آیــد

هـمـه گـفـتـنـد ولـیـعـهــد رضـا مـی‌آیــد

مُـومـنٌ بِـسِـرِّکُـم، شاهِـدکُـم، غـائِـبِـکُـم            یُـسلَکُ سَبـیـلَکُم یَـکِـرُّ فِی رَجـعَـتِـکُـم

وَ تَــوَلَّــیـتَ بِــهِ اَوَّلـــکُـــم آخِـــرِکُـــم            اَبـغَـضَ الله وَ مَن عَـدُوِّکُـم اَبـغَـضَکُـم

یا مَن اَرجُوه دهم عاشق و مجنون توأیم

پـاسـخ جـلـوۀ ایـن الــرجـبـیــون تــوأیـم

قـد برافـراشته کردی عـلم حکـمت را            به قـیـامت بکـشـانی دم قـد قـامـت را

به کجا سجـده کنم شکر کنم نعـمت را            که نـگـاه تـو گـشایـد گـره حـاجـت را

پـدرانـم هـمه گـفـتـنـد از این بـاب مـراد

ای جـواد بـن جـواد بـن جـواد بـن جــواد

باز هم در دل من شوق حرم افتاده است            و ضریحی كه پناه دل هر دلداده است

حُس صحنت به همان خوبی گوهرشاد است            هر طرف می‌نگرم پنجرۀ فـولاد است

كـرم قـابـل لـمـسـت كـرم سلـطـان است

حـرمـت مـثـل رواق حـرم سلطان است

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید، تشبیه ائمه به « می؛ باده و ...» صحیح نبوده و مغایر شأن ائمه است

آنکه هستی به همه هستی ما داده علیست            ما همه مست ولاییم و می و باده علیست

ابیات زیر در تمام سایتها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده که احتمالا غلط تایپی می باشد لذا جهت رفع نقص اصلاح شد

كرمت قابل لمسـت كرم سلطان است          حرمت مـثل رواق حرم سلطان است

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : امیر عظیمی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مخمس

رستخـیز کـلمات است، قـلم می‌خواهم            دل من می‌رود از دست، قلم می‌خواهم

جوهرم مست شده؛ مست، قلم می‌خواهم            ساقـی از میکـدۀ عـرش شراب آورده


از لغـت نـامـۀ حـق، واژۀ نـاب آورده

خوش ترین حال اگر حال پریشانی ماست            بهـترین باده اگر بادۀ روحـانی ماست

بخدا لطف همان یار خراسانی ماست            شیعه بوده است از آن روز ازل مست رضا

ذکر او تا به ابد چیست، أناالمست رضا

امشب این شاه خراسان سر دیگر دارد            تا که از عـرش الهـی ثـمـری بردارد

هر که در نسل خودش با برکت تر دارد            شرفُ الشمس تر از ماه خدا، بسم الله

پـسـری مثل جـواد بن رضا، بـسـم الله

هیچ کس مثل رضا شاه کرم پرور نیست            کودکی خوبتر از ابن رضا دیگر نیست

دشمنش لال شود، کوثر ما ابتر نیست            قمری کرده به دست قمری جلوه گری

چه مبارک پدری و چه مبارک پسری

آه ای شب زدگان، ماه رضا ماه همه است            پسر شـاه، به والله شهـنـشاه همه است

او که با سن کم خود ولی الله همه است            بین گـنجـیـنۀ زهـرا نهـمین دُر شده و

درک او بیـشتر از حـدِّ تصور شده و

دوست از وسعت این جود و سخا مبهوت است            دشمن از منطق وعلمش بخدا مبهوت است

از کرامات جواد بن رضا مبهوت است            او اشاره بکـند معجـزه‌ها خـواهد کرد

ماهی بحر در افلاک شنا خواهد کرد

آمده تا که جهان پُر شود از جود جواد            قطره در جوف صدف دُر شود از جود جواد

عالمی غرق تفکـر شود از جود جواد            نه فقط بر من و ما جود و کرم دارد او

به امامان، بخدا جـود و کـرم دارد او

قدسیان، روبرویش بال و پر انداخته‌اند            شیرها، پیش نگـاهش جگـر انداخته‌اند

عـلماء، پای علـومش سپـر انداخـته‌اند            علم و حلم و کرم و جود اساساً با اوست

آنچه خوبان همه دارند، تماماً با اوست

شعـرا، واژه کم آمد، بنـویـسیـد جـواد            جـبـرئـیـل آمـده بـاید بنـویـسـیـد جـواد

بعد از این جای محمد، بنویسید جـواد            او علی، حضرت زهرا و حسین و حسن است

پسر شاه خـراسـان هـمۀ پنج تن است

دشمنانش، بخـدا پـست تر از خـاشاکـند            دوستـانـش هـمگـی محترمند و پـاکـند

زائــران حــرم او، هــمـۀ افــلاکــنــد            عـاشـقـان حـرمـش اهـل نجاتـنـد هـمه

انبـیاء، دور و برش در صلواتـند همه

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید زیرا غالبا عبارت « زیر سر ...» دارای بار منفی است

بخـدا زیر سر یـار خـراسـانـی ماست            شیعه بوده است از آن روز ازل مست رضا

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید، تشبیه ائمه به  کلماتی همچون « شراب؛ خمر و ...» در شأن آنان نبوده و صحیح نیست.

امشب این شاه خراسان سر دیگر دارد            آمده تا که از این خـمـر ثـمـر بردارد

کار ائمه سحر و جادو با کلام ویا هر چیز دیگری نیست لذا بیت زیر تغییر داده شد

دوست از وسعت این جود و سخا مبهوت است            دشمن از سحر کلامش بخدا مبهوت است

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

آمده تا که جهان پُر شود از جود فقط            قطره در جوف صدف دُر شود از جود فقط

ضمناً دو بند آخر که موضوع ولادت حضرت علی اصغر بود به دلیل مستند نبودن ولادت آن حضرت در دهم ماه رجب حذف شد. موضوع ولادت حضرت علی اصغر در دهم ماه رجب و محاسبه شش ماه تا روز عاشورا صحیح نیست و در هیچ مقتل معتبری هم نیامده است. لازم به ذکر است در تاریخ یعقوبی (۲ / ۲۴۵) و تَسْمِیَةُ مَنْ قُتِلَ مَع الحُسَینِ ( ۱۵۰) آمده است که آن کودک در همان لحظه به دنیا آمده بود. در تاریخنامه طبری ( ۷۱۰/۴ ) یک ساله، در الطبقات الکبری (۵/ ۱۰۱) سه ساله ذکر شده است، در تاریخ الامم والملوک، اعلام الوری، کشف الغمه، جلاء العیون، الاحتجاج هم کلمه کودکی و در کتب تَذْکِرَةُ الْخَواص، لهوف، مقاتل الطالبیین، ارشاد، الکامل فی‌التّاریخ ،اخبارالطوال، البِِدایَةوالنَّهایة، مَقْتَل خوارزمی، تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ، منتهی الآمال، نفس المهموم و بحار الأنوار کودک خردسال و در مُثیرُالأحْزان، روضة الواعظین  و و زیارت ناحیه مقدّسه امام زمان (عج) کودک شیر خوار نام برده شده است. در هیچ یک از منابع قرن اول تا سیزدهم شش ماهه بودن حضرت علی اصغر نیامده است و برای اولین بار در قرن چهاردهم در کتاب ذخیرة الدارین (۱۴۱) و همچنین مقتل جعلی منسوب به ابی مخنف و بعضی از کتب امروزی اشاره به شش ماهه بودن شده است.

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : سید رضا مؤیّد نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

شد امشب از رخ ابن الرضا چشم رضا روشن           چنان كه چشم احمد شد ز روى مرتضى روشن

به چشم دل تماشا كن كه هم چون اهل دل بینى           ز نور كبریایى شد حـریم كـبـریا روشن


امام هشتمین را داده حق طفلى كه مى‌‏باشد           ز انفاسش صبا خرم ز رخسارش فضا روشن

گلستان حیاتش زین گل ریحانه شد خرم           شبستان امیدش گشت زین بَدرُالدُجا روشن

همه شب تا سحر بر مهد ناز طفل نوزادش           به جاى شمع باشد روى آن شمس الضحى روشن

جواد آمد كه شادان شد ز میلادش دل زهرا           جواد آمد كز و شد قلب ختم الانبیا روشن

الا یا خاندان وحى و قرآن یا بنى الزهرا           ز میلاد جواد ابن الرضا چشم شما روشن

شكوه رحمتش چون مهر باشد هر طرف تابان           مقام عصمتش چون روز باشد هر كجا روشن

شود از غم چو شب روز بد اندیشى كه پندارد           نماند مشعل دین مبین بعد از رضا روشن

دگر تا روز محشر روشن و خاموش مى‌‏ماند           چراغى را كه می‌سازد خدا خاموش یا روشن

مؤید را چه وحشت اندرین ظلمت‌سرا باشد           كه دارد جان و دل پیوسته از نور ولا روشن

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد وزنی و سکت موجود در مصرع دوم بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

گلستان حیاتش زین گل ریحانه شد خرم           شبستان امیدش گشت از این بَدرُالدُجا روشن

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : قاسم رسا نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

از شـبـسـتان ولایـت قـمـرى پـیـدا شد            از گـلـستـان هـدایـت ثـمـرى پـیـدا شد
بحر موّاج كرم آمده در جوش و خروش            كه ز دریـاى عـنایـت گهـرى پـیدا شد


شب میلاد جواد است، نـدا زد جبریل            كز پـى شام مـبـارك سحـرى پـیدا شد
از افـق ماه درخـشان رجب داد نـویـد            كه ز خـورشید ولایـت قـمرى پیدا شد
می‌رسد نكهت ریحان بهشتى به مشام            كه ز «ریحانه» رضا را پسرى پیدا شد
سـال‌ها بود پـدر چـشم به راه پـسـرى            كه پـسـر آمد و نـور بـصـرى پیدا شد
نام نـیـكـوش محمّد، لقب اوست جـواد            در صـفـات مـلـكـوتى بـشرى پیدا شد
دادخـواهـان جـهـان را ز پى دادرسى            خــســرو دادرسِ دادگــرى پــیـدا شـد
مظهر زُهد و فضیلت، كه بدان گوهر پاك            عـلـم نـازد كه مرا تـاج سرى پیدا شد
مجلس آراسته مأمون ز بزرگان و رجال            كه ز در كودك صاحب نظرى پیدا شد
پاسخ مجـلسیان داد به هـرگونه سؤال            كز همه برتر و شـایـسته ترى پیدا شد
سپـر انـداخـته روباه صفت مـدّعـیـان            زان كه در بیشه دین شیر نرى پیدا شد
اى كه در وادى حیرت شده‌اى سرگردان            غـم مخور قـافـله را راهـبرى پیدا شد
خرّم آن گل كه ز هر سو به تماشاى رخش            صد چو من بلبل خونین جگرى پیدا شد
چو بـدو رایـحـۀ جـد گـرامـیـش رسید            در دل از شوق وصالش شررى پیدا شد
چون به بغداد دو سرچشمه رسیدند به هم            خاك را لطف و صفاى دگرى پیدا شد
اى « رسا » شادى میـلاد همایون جواد            طبع مـوجـى زد و زیـبا اثرى پیدا شد

: امتیاز
نقد و بررسی

به کار بردن عبارت شیر نر شایستۀ مقام و شأن امام نیست زیرا این عبارت صفت حیوانی است، گاهی گفته می شود اسدالله به معنی شیر خدا که این پسوند خدایی آن صفت حیوانی را از بین می برد، لذا توصیه می شود این بیت در مجالس خوانده نشود

سپـر انـداخـته روباه صفت مـدّعـیـان            زان كه در بیشه دین شیر نرى پیدا شد

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : هنرور نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

آفـتـابی امشب از بـیت رضا سر می‌زند           کز فروغش طعنه بر خورشید خاور می‌زند

بشکـفـد در دامن ریحـانه زیـبا غنچه‌ای           کـودکی لبـخـنـد در دامـان مـادر می‌زند


امشب از میلاد مسعود جواد ابن الرضا           شیعیان را پیک شادی حلقه بر در می‌زند

کوری چـشم حـسود و شادی قـلب رضا           پرده یکـسو از رخ او حیِّ داور می‌زند

حق به پاس حرمت مولود مسعود جواد           عاصیان را مُهر آمرزش به دفتر می‌زند

تا گـذارم سر به پایش تا بگـیـرم دامنش           گرد رخسارش دلم پروانه سان پر می‌زند

آن که جودش خیره سازد چشم هر فرزانه را           و آن که با علمش به جان خصم آذر می‌زند

آنکه عاجز ساخت یحیی را به هنگام سوال           آنکه بر هم بـزم مـأمون ستمگـر می‌زند

آنکه در سن طفـولیت کـنار باب خویش           ناله از دل در غم زهرای اطهر می‌زند

آنکه جد مصلح دنـیـا و دین مهـدی بُـوَد           مهدی‌اش بر دار، جسم آن دو کافر می‌زند

در غم جانسوز هجرانش هنرور روز و شب           نـالـۀ یـابن الحـسـن بـا دیـدۀ تـر مـی‌زنـد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایتها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده که احتمالا غلط تایپی می باشد لذا جهت رفع نقص اصلاح شد

تا گـذارم سر به پایش تا بگـیـرم دامنش           گرد رخسارش دلم پروانه سانم پر می‌زند

در غم جانسوز هجرانش هنرور روز و شب           نـالـۀ یـابن الحـسین بـا دیـدۀ تـر مـی‌زنـد

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : ناشناس نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

هـزار جان گرامی فـدای جـود جـواد            دل شكـسته خود بسته‌ام به بود جـواد

هماره می‌رسد از كائنات و مخلوقات            ندای ذكر و ثنا، مدحت و درود جواد


همه خلایق عالم، غریق نعمت اوست            چرا كه نیست حدودی برای جود جواد

وصی حجّت هـشـتـم، سـلالـۀ زهــرا            خـدای حَـیِّ تـوانـا بود شـهـود جــواد

شب تولد دریای جـود و احسان است            رسد به گوش سماواتیان، سرود جواد

در این ولادت چشم و چراغ بزم وصال            شده است شـاد، دل والـی ودود جـواد

از آنكه سجدۀ شكرش، فضل خداست             قبول حضرت جانان شده سجود جواد

قـدم به عـرشـۀ زیـن بـراق نـور نهاد            به سوی حضرت سبحان بود صعود جواد

ز ذیل فضل و عنایات او ندارم دست            كه زنده‌ام به عنایات و هم وجود جواد

بـه اشـك دیـده بـشـویـم دفـاتـر گـنـهـم            كه متصل شده قطره به بحر جود جواد

: امتیاز

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : ناشناس نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مثنوی

آرزوی وصـل دلــبــر داشـتـم            بند هوش از پای دل بر داشتم

تـا مهـیـا بـهـر پـروازی شـوم            همسفـر با یـار همـرازی شوم


ناگهان یـارم دل و جـانم ربود            دلبری کز روز اول رخ نمود

آمد از لطفش قفس را در شکست            در خیالم صحنه‌هایی نقش بست

با مـلائـک در تـرنّـم شـد دلـم            از صفا پُـر شـد تـمـام محـفـلم

بـا نـسـیــم آرزوهــا در فـلـک            گوئـیـا بر هم خورد بال ملک

قدسیان جام طهورایی به دست            جرعه ریز عاشقان می پرست

حوریان در رقص و آواز و سرور            غوطه‌ها بنموده در دریای نور

آسـمان مـشتـاق روی مـاه بود            مـاه عـالـم دیـده‌اش بر راه بود

عرش خود را فرش ره کرده خدا            تـا رســد دردانـۀ جــان رضـا

با حضورش مصطفی آید به یاد            نام زیـبـایـش محـمـد یـا جـواد

یا جواد ای ساقی جـود و کرم            ای نگـاهت چـشمۀ نـور حـرم

یا جـواد ای قـبله لطف و صفا            معدنی از رحمت و مهر و وفا

یا جواد ای روح و ریحان رضا            زینت و نور دو چشمان رضا

یا جواد ای کـوثـر حق جام تو            ای سـخـاوت وامـدار نــام تـو

یا جـواد ای رمـز هـستـیِّ همه            سـاقـی صهـبـای مـستـی هـمه

ای بلـندای وجـودت وجه رب            نام زیـبا و قـشنگـت ذکـر لـب

بر لب مستان تویی شعر وصال            روی گلها از تو بگرفته جمال

خـال زیـبـای تو دام هـر نظـر            چهـره‌ات نقـاش گـیتی را هـنر

گر نمایی یک نظر بر خاک ما            دیگر از رونق بـیـفـتـد کیـمـیا

کیـمـیـا دارد اگر قـدری گران            از غـبـار کـوی تو دارد نشان

آرزوی دیـــدنـت دارد دلــــــم            هـجـر و دوری تـو آزارد دلـم

هـر دلـی بـاشد مـقـیـم دیـر تو            روزه دارد تـا ابـد از غـیـر تو

عـالـم هـسـتـی فـدای جـان تـو            جـان ما بـاشـد بـلا گـردان تو

کی رسم در کوی تو ای نور عین            تا نمایم حـج تو در کـاظـمـیـن

کـاظـمـیـنـت قـبـلۀ دلـهـای مـا            آروزی دیــدنـش ســودای مــا

سائـلانی بی پـناهیم ای جـواد            از گـدایانت نما یک لحظه یاد

یـاد کن از ما دمی با زمـزمـه            ای عزیز و نـور چشم فـاطمه

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایتها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده که احتمالا غلط تایپی می باشد لذا جهت رفع نقص اصلاح شد

آرزوی وصـل دلــبــر داشـتـم            بند هوش از پای دلـبـر داشتم

خـال زیـبـای تو دام هـر نظـر            چهـره‌ات نقاشی گـیتی را هنر

سائـلانی بی پـناهین ای جـواد            از گـدایانت نما یک لحظه یاد

مدح و ولادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : اسماعیل روستائی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

لب قاصر از بیان جـواد الائـمّـه است            عـالـم گـدای خـوان جـواد الائمّه است

فصل بهار و ماه رجب، عطر و بوی یار            این عـیـد عاشقـان جـواد الائـمّـه است


مــا را گـدای سـفــرۀ آقــا نـوشـتـه‌انـد            از لطف بی کـران جـواد الائـمّـه است

بـاکی ندارد از غـم مسکـیـنی‌اش گـدا            وقـتی که در امـان جـواد الائـمّـه است

حاتم که شهرتش همه جود و سخاوت است            خود جـزو سـائـلان جـواد الائمّه است

جـویـند سائلان همه نام و نشان از او            ابـن الـرضا نـشان جـواد الائـمّـه است

با مقـدمش، عـیان شده نـسل امامـتـش            این افـتخـار از آن جـواد الائـمّـه است

هرگز نگشته خـلق، مبارک تر از شما            این جـلـوۀ عـیـان جـواد الائـمّـه اسـت

این آستان که خـادمیش فخر اولـیاست            درگــاه و آسـتـان جــواد الائـمّـه اسـت

مـشـکـل گـشا تـرین قـسـم بعد فـاطـمه            در مُلک طوس، جان جواد الائمّه است

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید زیرا بدون وجود امام جواد هم امام رضا مولای انس و جان است

با مقدمش، پدر شده مولای انس و جان            این افـتخـار از آن جـواد الائـمّـه است

بیت زیر به دلیل ایراد محتوایی تغییر داده شد زیرا ائمّه همگی نور واحد و برتر هستند لذا کلمه جواد به شما تغییر داده شد که کل ائمه را در بر بگیرد

هرگز نگشته خلق، مبارک تر از جواد            این جـلـوۀ عـیـان جـواد الائـمّـه اسـت

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل عدم رعایت توصیه‌های مراجع و علما؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رعایت توصیه‌های مراجع، بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ همانگونه که مراجع بارها متذکر شده اند ائمه شیعه و رهرو میخواهند نه سگ

این آستان که سگ شدنش فخر شیخ گشت            درگــاه و آسـتـان جــواد الائـمّـه اسـت